چرا گاهی احساس میکنیم که در روابط عاشقانه به قدری گرفتار شدهایم؟
همه ما در مقطعی از زندگیمان، طعم شیرین عشق را چشیدهایم. اما گاهی این شیرینی، جای خود را به احساس گرفتاری و خفگی میدهد. انگار در یک باتلاق عاطفی فرو میرویم و هر چه بیشتر دست و پا میزنیم، بیشتر غرق میشویم. این احساس گرفتاری در روابط عاشقانه، دلایل متعددی دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم: این احساس، مختص به یک نوع رابطه یا یک جنسیت خاص نیست. زن و مرد، پیر و جوان، همه میتوانند درگیر این حس شوند. مهم این است که ریشه این احساس را بشناسیم و برای رهایی از آن، تلاش کنیم.
- ✳️ترس از تنهایی: یکی از بزرگترین دلایل چسبیدن به یک رابطه، ترس از تنها ماندن است. فکر اینکه بعد از جدایی، باید تنها زندگی کنیم، بسیاری از افراد را از تصمیمگیری درست باز میدارد.
- ✳️وابستگی عاطفی: وابستگی عاطفی با عشق واقعی تفاوت دارد. در وابستگی، فرد به شدت به تایید و توجه طرف مقابل نیاز دارد و بدون او احساس پوچی میکند.
- ✳️عدم اعتماد به نفس: افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، اغلب فکر میکنند لایق فرد بهتری نیستند و به همین دلیل، حتی در روابط ناسالم نیز باقی میمانند.
- ✳️ترس از قضاوت: ترس از قضاوت دیگران، مخصوصا خانواده و دوستان، میتواند مانع جدایی شود. افراد ممکن است ترجیح دهند در یک رابطه ناراضی بمانند تا اینکه با سرزنش دیگران مواجه شوند.
- ✳️نیاز به کنترل: برخی افراد تمایل دارند رابطه را کنترل کنند و طرف مقابل را تحت سلطه خود درآورند. این رفتار، منجر به خفگی و احساس گرفتاری در رابطه میشود.
- ✳️گذشته ناخوشایند: تجربیات تلخ گذشته، مانند خیانت یا طرد شدن، میتواند باعث شود فرد به شدت به رابطه فعلی بچسبد، حتی اگر سالم نباشد.
- ✳️فشار اجتماعی: جامعه گاهی اوقات فشار زیادی بر افراد برای ازدواج و حفظ روابط وارد میکند. این فشار میتواند باعث شود افراد در روابط نامناسب باقی بمانند.

- ✳️عدم استقلال مالی: وابستگی مالی به طرف مقابل، به ویژه برای زنان، میتواند مانع جدایی و رهایی از یک رابطه ناسالم شود.
- ✳️نداشتن مرزهای مشخص: عدم تعیین مرزهای مشخص در رابطه، باعث میشود طرف مقابل به حریم شخصی فرد تجاوز کند و او احساس خفگی کند.
- ✳️نادیده گرفتن نیازهای خود: زمانی که فرد به طور مداوم نیازهای خود را نادیده میگیرد و فقط به فکر راضی کردن طرف مقابل است، احساس گرفتاری میکند.
- ✳️کاملا مطلوبسازی رابطه: تصور یک رابطه کاملا مطلوب و تلاش برای رسیدن به آن، میتواند باعث شود فرد از واقعیتهای رابطه غافل شود و مشکلات را نادیده بگیرد.
- ✳️الگوهای رفتاری ناسالم: تکرار الگوهای رفتاری ناسالم از روابط قبلی، میتواند منجر به احساس گرفتاری در رابطه فعلی شود.
- ✳️مشکلات ارتباطی: عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و با صداقت با طرف مقابل، میتواند باعث سوءتفاهم و نارضایتی در رابطه شود.
- ✳️عدم همخوانی ارزشها: زمانی که ارزشهای اساسی دو نفر در رابطه با هم همخوانی نداشته باشد، اختلاف نظرها و درگیریها افزایش مییابد و فرد احساس گرفتاری میکند.
- ✳️رویاپردازی بیش از حد: رویاپردازی بیش از حد در مورد آینده رابطه، میتواند باعث شود فرد از مشکلات فعلی غافل شود و به طور ناامیدانه به آینده امیدوار باشد.
- ✳️احساس گناه: احساس گناه به خاطر جدایی و آسیب زدن به طرف مقابل، میتواند مانع تصمیمگیری درست شود.
- ✳️تلاش برای نجات رابطه: گاهی اوقات فرد به طور وسواسگونهای تلاش میکند رابطه را نجات دهد، حتی اگر هیچ امیدی به بهبود آن وجود نداشته باشد.
تشخیص اینکه در یک رابطه گرفتار شدهاید، اولین قدم برای رهایی است. باید با خود صادق باشید و احساسات خود را بپذیرید. اگر احساس میکنید در یک رابطه گرفتار شدهاید، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید. آنها میتوانند به شما در شناسایی الگوهای رفتاری ناسالم و پیدا کردن راهکارهای مناسب برای رهایی از این احساس کمک کنند.
۱. ترس از تنهایی
یکی از دلایل اصلی گرفتار شدن در یک رابطه، ترس از تنها ماندن است. این ترس میتواند باعث شود که حتی زمانی که رابطه رضایتبخش نیست، به آن بچسبیم. ما موجودات اجتماعی هستیم و به ارتباط نیاز داریم. ترس از انزوا میتواند قدرت زیادی داشته باشد و بر تصمیمات ما تاثیر بگذارد. این ترس ممکن است ریشه در تجربیات گذشته، مثل دوران کودکی یا روابط ناموفق قبلی داشته باشد. بهتر است به جای فرار از تنهایی، به دنبال راههایی برای تقویت استقلال و خودباوری باشیم. شناختن خود و پذیرش تنهایی به عنوان بخشی از زندگی، میتواند به ما کمک کند تا انتخابهای بهتری در روابط داشته باشیم. اگر احساس میکنید این ترس بیش از حد شما را تحت تاثیر قرار میدهد، کمک گرفتن از یک متخصص میتواند مفید باشد.
۲. وابستگی عاطفی ناسالم
وابستگی عاطفی ناسالم زمانی رخ میدهد که ما به طور غیرمنطقی به فرد دیگری برای احساس خوشبختی و امنیت وابسته میشویم. در این حالت، هویت و ارزش ما به تایید و حضور فرد مقابل گره میخورد. این وابستگی میتواند باعث شود که از نیازها و خواستههای خود غافل شویم و برای حفظ رابطه، به هر قیمتی تلاش کنیم. علائم وابستگی عاطفی ناسالم شامل اضطراب جدایی، حسادت شدید و نیاز دائمی به تایید است. برای رهایی از این وابستگی، باید روی تقویت عزت نفس و استقلال فردی تمرکز کرد. یادگیری مهارتهای خودمراقبتی و تعریف مرزهای سالم در رابطه، ضروری است.
۳. سرمایهگذاری عاطفی و زمانی زیاد
هر چه بیشتر در یک رابطه سرمایهگذاری عاطفی و زمانی کنیم، جدا شدن از آن سختتر میشود. ما احساس میکنیم که تمام تلاشها و احساساتی که صرف کردهایم، هدر میرود. این پدیده با عنوان “تله هزینه هدررفته” شناخته میشود؛ ما به دلیل سرمایهگذاریهای قبلی، به ادامه دادن یک مسیر نامناسب اصرار میورزیم. در این حالت، باید به این نکته توجه کنیم که ادامه دادن یک رابطه نامناسب، هزینههای بیشتری (از جمله سلامت روان) به همراه خواهد داشت. گاهی اوقات، پذیرش ضرر و شروع دوباره، بهترین گزینه است. ارزیابی واقعبینانه رابطه و در نظر گرفتن آینده، میتواند به ما در تصمیمگیری کمک کند.
۴. فشار اجتماعی و خانوادگی
گاهی اوقات، فشار از سوی خانواده و جامعه برای حفظ یک رابطه، میتواند باعث شود که در آن گرفتار شویم. ممکن است احساس کنیم که باید برای راضی نگه داشتن دیگران، در رابطهای بمانیم که برای خودمان مناسب نیست. این فشار میتواند مخصوصا در فرهنگهایی که اهمیت زیادی به ازدواج و تشکیل خانواده میدهند، بیشتر باشد. در این شرایط، باید به نیازها و خواستههای خودمان اولویت بدهیم و شجاعت نه گفتن را داشته باشیم. البته، باید با خانواده و دوستان خود صحبت کنیم و دلایل خود را برای آنها توضیح دهیم. به یاد داشته باشیم که خوشبختی و سلامت روان ما، از هر چیزی مهمتر است.
۵. امید واهی به تغییر
گاهی اوقات، در یک رابطه نامناسب میمانیم به این امید که فرد مقابل تغییر خواهد کرد. ما به وعدهها و عذرخواهیها دل میبندیم و فکر میکنیم که اوضاع بهتر خواهد شد. اما واقعیت این است که تغییر اساسی در رفتار و شخصیت افراد، نیازمند تلاش و تعهد جدی است و به ندرت اتفاق میافتد. بهتر است به جای تکیه بر امید واهی، به رفتارها و الگوهای واقعی فرد توجه کنیم. اگر فرد مقابل تمایلی به تغییر و بهبود رابطه نشان نمیدهد، احتمالاً بهتر است از او جدا شویم. به یاد داشته باشیم که ما نمیتوانیم کسی را تغییر دهیم، اما میتوانیم انتخاب کنیم که در چه رابطهای باشیم.
۶. عدم اعتماد به نفس
عدم اعتماد به نفس میتواند باعث شود که احساس کنیم لایق رابطهای بهتر نیستیم. ممکن است فکر کنیم که کسی بهتر از فرد فعلی، ما را دوست نخواهد داشت. این احساس میتواند باعث شود که در یک رابطه نامناسب بمانیم و به رفتارهای نامناسب فرد مقابل تن دهیم. تقویت اعتماد به نفس، کلید رهایی از این وضعیت است. شناخت نقاط قوت و ضعف خود، پذیرش خود و مراقبت از خود، میتواند به افزایش اعتماد به نفس کمک کند. در ضمن، کمک گرفتن از یک متخصص و شرکت در گروههای حمایتی، میتواند مفید باشد.
۷. سوء استفاده عاطفی یا جسمی
متاسفانه، سوء استفاده عاطفی و جسمی میتواند باعث شود که فرد در یک رابطه گرفتار شود. فرد سوء استفادهگر، با بهرهگیری از تاکتیکهای مختلف، قربانی را کنترل و منزوی میکند. قربانی ممکن است به دلیل ترس، شرم یا عدم حمایت، نتواند از رابطه خارج شود. اگر در یک رابطه سوء استفادهآمیز هستید، باید به دنبال کمک باشید. با یک دوست، خانواده یا متخصص صحبت کنید و از آنها کمک بخواهید.
۸. احساس مسئولیت بیش از حد
گاهی اوقات، احساس مسئولیت بیش از حد در قبال خوشبختی و رفاه فرد مقابل، باعث میشود که در یک رابطه نامناسب بمانیم. ممکن است فکر کنیم که اگر رابطه را ترک کنیم، فرد مقابل آسیب خواهد دید یا از هم میپاشد. این احساس مسئولیت میتواند ریشه در باورهای نادرست یا تجربیات گذشته داشته باشد. باید به یاد داشته باشیم که مسئول خوشبختی و رفاه دیگران نیستیم. هر فرد مسئول زندگی خود است و باید خودش برای حل مشکلات و رسیدن به خوشبختی تلاش کند. ما میتوانیم از دیگران حمایت کنیم، اما نباید مسئولیت زندگی آنها را به عهده بگیریم.
۹. مشکلات مالی
مشکلات مالی میتواند یکی دیگر از دلایل گرفتار شدن در یک رابطه باشد. فرد ممکن است به دلیل وابستگی مالی به فرد مقابل، نتواند از رابطه خارج شود. این مسئله مخصوصا برای زنانی که از نظر مالی مستقل نیستند، بیشتر دیده میشود. در این شرایط، باید به دنبال راههایی برای استقلال مالی باشیم. میتوانیم به دنبال کار بگردیم، مهارتهای جدید یاد بگیریم یا از سازمانهای حمایتی کمک بگیریم. استقلال مالی، قدرت و آزادی بیشتری به ما میدهد و به ما کمک میکند تا انتخابهای بهتری در زندگی داشته باشیم.
۱۰. نداشتن حمایت اجتماعی
اگر از سوی خانواده، دوستان یا جامعه حمایت نشویم، جدا شدن از یک رابطه نامناسب میتواند دشوارتر باشد. ممکن است احساس کنیم که تنها هستیم و کسی را نداریم که به او تکیه کنیم. این احساس تنهایی میتواند باعث شود که در یک رابطه نامناسب بمانیم، حتی اگر میدانیم که برایمان خوب نیست. برای مقابله با این وضعیت، باید به دنبال ایجاد شبکههای حمایتی باشیم. میتوانیم با دوستان و خانواده ارتباط برقرار کنیم، در گروههای حمایتی شرکت کنیم یا از یک متخصص کمک بگیریم. داشتن حمایت اجتماعی، به ما قدرت و انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود زندگی میدهد.
۱۱. ترس از قضاوت
ترس از قضاوت شدن توسط دیگران، میتواند باعث شود که در یک رابطه نامناسب بمانیم. ممکن است نگران این باشیم که دیگران در مورد ما چه فکری میکنند، اگر رابطه را تمام کنیم. این ترس میتواند مخصوصا در جوامعی که ارزش زیادی به ازدواج و روابط پایدار میدهند، بیشتر باشد. باید به یاد داشته باشیم که نظر دیگران نباید بر تصمیمات ما تاثیر بگذارد. ما مسئول زندگی خود هستیم و باید انتخابهایی را انجام دهیم که برای خودمان بهترین هستند. به جای نگرانی در مورد قضاوت دیگران، باید به سلامت روان و خوشبختی خود اهمیت بدهیم.
۱۲. دلبستگی به خاطرات خوب
دلبستگی به خاطرات خوب گذشته، میتواند باعث شود که در یک رابطه نامناسب بمانیم. ممکن است به یاد روزهای خوش گذشته بیفتیم و امیدوار باشیم که اوضاع دوباره مثل سابق شود. اما واقعیت این است که خاطرات خوب، نمیتوانند یک رابطه ناسالم را توجیه کنند. به جای تمرکز بر گذشته، باید به وضعیت فعلی رابطه توجه کنیم. آیا رابطه هنوز هم رضایتبخش است؟ آیا نیازهای ما برآورده میشوند؟ اگر پاسخ این سوالات منفی است، بهتر است به فکر جدا شدن باشیم.
۱۳. انکار واقعیت
انکار واقعیت میتواند یکی از دلایل اصلی گرفتار شدن در یک رابطه نامناسب باشد. ممکن است نخواهیم بپذیریم که رابطه مشکل دارد و به جای حل مشکلات، آنها را نادیده بگیریم. این انکار میتواند به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه انجام شود. برای رهایی از این وضعیت، باید با واقعیت روبرو شویم و به مشکلات رابطه اعتراف کنیم. این اعتراف میتواند دردناک باشد، اما اولین قدم برای حل مشکلات و بهبود رابطه است. اگر نمیتوانیم به تنهایی با این موضوع روبرو شویم، بهتر است از یک متخصص کمک بگیریم.
۱۴. ترس از شروع دوباره
ترس از شروع دوباره میتواند باعث شود که در یک رابطه نامناسب بمانیم. ممکن است نگران این باشیم که نمیتوانیم دوباره عاشق شویم یا رابطهای بهتر پیدا کنیم. این ترس میتواند ریشه در تجربیات گذشته یا باورهای نادرست داشته باشد. باید به یاد داشته باشیم که شروع دوباره، فرصتی برای ساختن یک زندگی بهتر است. میتوانیم از این فرصت برای یادگیری از اشتباهات گذشته و انتخابهای بهتر استفاده کنیم. به جای تمرکز بر ترسها، باید به پتانسیلهای موجود در آینده توجه کنیم.
۱۵. عدم آگاهی از حقوق خود
عدم آگاهی از حقوق خود در یک رابطه، میتواند باعث شود که در آن گرفتار شویم. ممکن است ندانیم که چه رفتارهایی قابل قبول هستند و چه رفتارهایی غیرقابل قبول. این عدم آگاهی میتواند باعث شود که به رفتارهای نامناسب فرد مقابل تن دهیم و در یک رابطه ناسالم بمانیم. برای افزایش آگاهی از حقوق خود، میتوانیم در مورد روابط سالم و ناسالم مطالعه کنیم. در ضمن، میتوانیم با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنیم و از او راهنمایی بخواهیم. آگاهی از حقوق خود، به ما قدرت میدهد تا از خود محافظت کنیم و در روابطی باشیم که به ما احترام میگذارند.
۱۶. کمبود مهارتهای ارتباطی
کمبود مهارتهای ارتباطی میتواند باعث شود که نتوانیم مشکلات رابطه را به درستی حل کنیم و در آن گرفتار شویم. ممکن است نتوانیم احساسات و نیازهای خود را به طور موثر بیان کنیم یا به حرفهای فرد مقابل به درستی گوش دهیم. این کمبود مهارتها میتواند باعث ایجاد سوء تفاهم و اختلاف در رابطه شود. برای بهبود مهارتهای ارتباطی، میتوانیم در کلاسهای آموزشی شرکت کنیم یا کتابهای مربوطه را مطالعه کنیم. در ضمن، میتوانیم با تمرین و تلاش، یاد بگیریم که چگونه به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنیم. ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم و پایدار است.
۱۷. فریبکاری و دستکاری عاطفی
فریبکاری و دستکاری عاطفی (Gaslighting) تاکتیکهایی هستند که فرد برای کنترل و تضعیف اعتماد به نفس قربانی به کار میبرد. فرد فریبکار ممکن است واقعیتها را تحریف کند، خاطرات را انکار کند یا احساسات قربانی را بیارزش جلوه دهد. این رفتارها میتواند باعث شود که قربانی به عقل و ادراک خود شک کند و در یک رابطه ناسالم گرفتار شود. اگر فکر میکنید در یک رابطه فریبکارانه هستید، باید به دنبال کمک باشید. با یک دوست، خانواده یا متخصص صحبت کنید و از آنها راهنمایی بخواهید.







۳۵ سالگی بود که فهمیدم عشق یه جور دیگه شبیه خونه قدیمی میمونه؛ اون قدر که تو دیوارهاش خاطره کاشتی، نمیتونی راحت ازش بری بیرون حتی اگر سقفش ترک برداشته باشه. همون موقع یاد گرفتم گاهی سنگینی عشق از سنگینی تنهایی کمتره، اما آدم باید یه روزی شجاعت این مقایسه رو داشته باشه. من توی یه رابطه موندم که مثل هوا خفه کننده شده بود فقط چون فکر میکردم اون طرف هنوز میتونه تغییر کنه… ولی آخرش فهمیدم آدم ها نهال نیستن که بشه جوونشون رو دوباره کاشت…